۱۳۹۲ مرداد ۳, پنجشنبه

مکالمه

- سلام
- سلام
- بریم سینما؟
- بریم
- نه ولش کن بریم یه جایی که بشه حرف زد
- کافه خوبه؟ 
- یکم زیادی تکراری نیست؟
- پس کجا؟
- نمیدونم یه جایی هست که اون بنده قراره برنامه داشته باشه
- بعد اونجوری میشه حرف زد؟
- راست میگی
- پس؟
- نمیدونم
- بهت گفتم کاوه عکس گذاشته بعد دوست دخترش کامنت گذاشته که وای چه باحاله؟
- عهه؟
- آره بابا. به تخمم اصلا. هر کاری میخوان بکنن به من چه؟
- آهان
- کاوه موهاشو اونجوری کرده که من همیشه دوست داشتم و بهش میگفتم اونجوری بکنه. هر موقع من بهش میگفتم میگفت دوست ندارم اونجوری
- اوهوم
- به تخمم اصلا برام مهم نیست چه گهی میخوره. بدم میاد ازش
- هه
- من خودم باهاش به هم زدم. خیلی اذیتم میکرد. فکر میکردم بهتر از منه
- آهان
- چرا اینجوریه که آدم وقتی جدا میشه از یه کسی تازه یادش میافته؟
- نمیدونم. بیرون چی شد حالا؟
- آخه ببین کاوه رو دوست نداشتم
- ولی الان داری
- خب خیلی چیزامون مشترک بود. نه من دوستش ندارم اصلا. به تخممه اصلا
- بیرون چی شد؟؟
- ببین کاوه... گوش میدی؟
- آره
- اصلا ولش کن. من میخوام با آدمای خیلی بزرگتر از خودم دیگه رابطه داشته باشم 
- آهان 
- آخه میدونی من خیلی بزرگتر از سنم هستم
- اوهوم
- قیافم میخوره ۱۹ سالم باشه ولی واقعا ۴۰ سالمه
- آهان
- بعدش هم...
- ببین کاری نداری؟
- خستت کردم؟
- نه چیزه باید جایی باشم
- آهان باشه. پس خبرم کن هر موقع خواستی بری بیرون
- باشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر