۱۳۹۲ شهریور ۱۸, دوشنبه

بیا. بیا بزن تو گوشم

از نو شروع کردن از اون قولهای تخمیه که به خودمون میدیم. وقتی کار به جایی میرسه که دیگه راه برگشتی نیست میگی از نو شروع میکنم. 

دانشگاه کونتو پاره کرده؟ "از نو شروع میکنم"
با فلانی به هم زدی؟ "از نو شروع میکنم"
از نگاه کردن آدما بهت خسته شدی؟ "از نو شروع میکنم"
نظرت در مورد بوچ کسیدی و ساندنس کید چی بود؟ "از نو شروع میکنم؟"
میخوای گم و گور شی؟ "ولش کن این حرفا رو، از نو شروع میکنم دیگه" 
تنهایی؟ "هان؟ چی؟ چیزه. خفه شو دیگه. از نو شروع میکنم همه چی حل میشه"

آخرشم میبینی نه. "از نو شروع میکنم" شده وسیله ی دلداری روحیت که کلا باید رید تو این وسایل. آخرش برمیگردی همون خونه اول. همون جا که آدما رو میندازن، همونجا که عرب نی فلان. بعد میفهمی که یه تو گوشی لازم داری. میبینی که همه چی داره با سرعت بالا میره جلو ولی تو داری با سرعت رشد ناخون کوچیکه ی پات میری جلو. دنبال یه شیئی، یه آدمی، یه حیوونی هستی که بزنه تو گوشت و بگه بیدار شو. ولی مثل همه چیزای این دنیا، وقتی چیزیو همون موقع میخوای که نمیاد. میذاره اون موقعی که نمیخوای میاد.